کاش جنگ تموم نمیشد که کار ما به نسکافه خوردن بیافتد؛ نه اینکه بپنداریم توی نسکافه از خودش عیبی است،
نه، هرگز! اینکه هر از گاهی می بینیم جمعی از دانشجویان در خیابان ها به راه می افتند و پلاکاردهایی را با خود حمل می کنند که من نسکافه نمی خورمیا لیستی از کالا و اجناس عمومی را تحریم می کنند به این خاطر نیست که بخواهند تحجر پیشه کنند، به این خاطر نیست که بخواهند تارک دنیا بشوند که البته دنیا فانی است و نباید بدان دل بست؛ این به آن خاطر است که می خواهند حرفی را به ما بگویند و بفهمانند که ای ملت های مسلمان، در لیست در این نسکافه، در این شرکت کوکاکولا، در این شرکت ها...یک چیزی نقش دارد که آن عین نجاست است؛ آن چیست!؟
خود دشمن، دست پنهان صهیونیست غاصب، صهیونیسمی که تا نفر آخر مسلمانان را به جرم اسلام داشتن نکشد دست نخواهد کشید؛ آری این طبق بیان روشن قران عظیم است که دشمن کافر تعدی گر عین نجاست است؛ خود خوک، خود سگ و بلکه از آنها هم پست تر، اینکه « من گوشت سگ نمی خورم » طبیعی است.
با این حال او آمده، نفوذ کرده، تا همین سوپر مارکت سرکوچه آمده، خودش نه، اثراتش، نماینده اش، کالایش. حال با این صحبتی که شد چگونه ادامه می دهم، چگونه است که همان ها می گویند« چون آزاری به حیوانی برسد، این مجازات دارد» و حال با همین پولی که از فروش کالایشان به امثال ما به دست می آورند دارند آن فجایع را در فلسطین، در آن پاره تن اسلام به با می آورند.
مگر ما غزه را فراموش کردیم! مگر کربلا را فراموش کردیم! هرگز؛ اصلا اینها مشکلشان با همین کربلاست، با حسین بن علی (ع) است با خود حیدر کرار است، آری مشکلشان با ولایت است که پس از آن همه جنایت و خونریزی در صبرا و شکلیا می گویند ما امروز انتقام خیبر را از علی گرفتیم؛ با همین تفکر واهی زنده اند و با سستی و خماری ما. اگر ما قدری به خود آییم می توانیم مقابلشان بایستیم همانگونه که در اروند توانستیم. مگر یادمان رفت! مگر دنیا فراموش کرد! نمی تواند که فراموش کند! همین هست که امروز از رئیس جمهوری که یک قدری تاکید روی مواضع امام و شهدا دارد، حساب می برند. ولی این کافی نیست، همه باید پای حرفمان بایستیم، یک روزی ندا دادیم« جنگ جنگ تا رفع فتنه» ولی هنوز که عاملان فتنه به پایند و دارند خباثت می کنند.
بیایید پای حرفمان بایستیم، تا آخر بایستیم، با ولایت مقابلشان بایستیم که خدا می داند ولایت امروز از هر زمان دیگری تنهاتر است، نگویید نمی شود، ما یکبار توانستیم مقابل همه دنیایشان بایستیم، آن وقتی که مقابل اسلاممان ایستادند؛ بازهم می توانیم، البته به یاری خداوند.
نقطه رهایی
به کوشش هادی لاغری فیروزجائی