بگذار «مرجفون» ما را به این لغو و تأثیم بنوازند که طرفداران قذافی هم می گفتند جانم فدای رهبر! نگـسلد هرگز ز رهبر عهد و پیمان بسیج. بسیجی فدایی رهبر است و رهبر بسیج، خود فدایی اسلام. این همان استخوان گلوگیری است که در سی سالی که از برپایی حکومت اسلامی و زعامت ولی فقیه بر اریکه حکومت در جهان نو می گذرد، گلوی کفر را به سختی آزار داده است.
ائمه کفر دست قذافی را می بوسیدند و رهبر بسیج در آن یک باری که به خیمه قذافی رفت، سردر خیمه او را با عصا نواخت تا قیامت قامتش موقع داخل شدن خم نشود و به پشت وارد شد تا عزت بسیج را که خمینی (ره) به رخ شیطان کشیده بود، به رخ جنود جنون زده او بکشد و باد نخوت بساط حکومت جهل را خالی کند. اما «مرجفون» دیگر خسته اند! خسته شده اند از اینکه شش ماه بعد جمهوری اسلامی سقوط
نمی کند! تکلیف اینها را هم البته خدا برای ما روشن کرده؛ والمرجفون فی المدینه ... ملعونین اینما ثقفوا اخذوا و قتلوا تقتیلا! خمینی (ره) که مظهر تجلیات جلالیه و قهریه خدا بود برای اینان، با این فرمان خدا چنان رعبی بر آنها مسلط کرده بود که تا بود، زبان ها جز از آن طرف آب ها به اراجیف باز نمی شد. غلظت رسول خدا (ص) در برابر مرجفون را خدا در عصر جاهلیت جدید انگار به خمینی (ره) داده بود. نیش اراجیف بافان، عزت اسلام و اهل آن را می گزد و خدا چنین اجازه ای به هیچ زبانی نداده. از این روست که فرمانش برای برخورد با اراجیف بافان بسیار سخت است.
خدا این عزت را از بسیج نگیرد؛ هشت سال پنجه در پنجه کفر انداخت و ابهت دو ابرقدرت شرق و غرب را در هم شکست. خمینی (ره) که رشک بوسه زدن بر این دست و بازو را داشته باشد یعنی اینکه دست آنها در دست دیگری است. لاحول و لا قوه الا بالله العلی العظیم. بسیجی را از مکتب مرتضی علی( ع) جدا مکن! آن بسیجی که در پاتک فردای والفجر هشت، در دشت بدون خاکریز، تمام قد با آر پی جی بر روی دوش، مقابل سی چهل تانک که پیش می آیند می ایستد و با «یا امیرالمؤمنین (ع)» به هدف می زند، مرید شیر خداست و دست او در دست قبضه فشار ذوالفقار است. دیده ای او را؟ دوربین سید مرتضی آوینی عزت شکست ناپذیر او را ثبت کرده. برو ببین!
«بسیجی عاشق کربلاست و کربلا را تو مپندار که شهری است در میان شهرها و نامی است در میان نام ها. نه! کربلا حرم حق است و هیچ کس را جز یاران امام حسین ( ع) راهی به سوی حقیقت نیست. کربلا، ما را نیز در خیل کربلاییان بپذیر. ما می آییم تا بر خاک تو بوسه زنیم و آن گاه روانه دیار قدس شویم.» آه! از سوزی که
سید مرتضی آوینی توی این سطور به جا گذاشته. بسیجی، هنوز بار تکلیف را بر زمین نگذاشته. آخرین حکم امام بسیج به بسیج، شاهد مطلب است: »چه در جنگ و چه در صلح بزرگ ترین ساده اندیشی این است که تصور کنیم جهانخواران خصوصا آمریکا و شوروی از ما و اسلام عزیز دست برداشته اند... اگر بر کشوری نوای دلنشین تفکر بسیجی طنین انداز شد، چشم طمع دشمنان و جهان خواران از آن دور خواهد گردید؛ والا هر لحظه باید منتظر حادثه ماند... باید هسته های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب می توان اسلام را فاتح جهان نمود. شما باید بدانید که کارتان به پایان نرسیده است...» آنها که فکر کردند بعد از جنگ، بسیجی باید برود پی کار فرهنگیش و او را از جهاد سخت با دشمنان انقلاب بازنشسته کردند، بیرون رفتن او را از میدان مبارزه تمنا کرده اند. اشارت این چفیه ای را که بر دوش سید و مولای ماست دریاب! دریاب! دریاب!
هفته مبارک بسیج از راه رسید. بر همسنگران و بر یاوران حقیقی اسلام، بر امام خامنه ای - زید عزه-، بر پیشکسوتان جهاد و شهادت و خون، بر ارواح مطهر و بلند گلگون کفنان بسیج، بر جانبازان و بر یاران مجروح بسیج، بر بسیجیان نهضت جهانی اسلام و بر مظلومان عالم مبارکباد. نمی دانم این حرف را کدام بسیجی نوشته بود؛ زمان جنگ دیده بودمش، گوشه کتابفروشی قاب کرده بودند زده بودند روی دیوار: «سلام ما بر هر مظلومی که نتوانستیم یاریش کنیم و نفرین به هر ظالمی که نتوانستیم حسابش را برسیم.»
وبلاگ اسکالپل
برچسب ها : امام خامنه ای , بسیج , رهبر , وبلاگ اسکالپل , وبلاگ گلواژه ,