انا لله و انا الیه راجعون
با تشکر از جناب آقای موسوی و جنبش سبزشان
که زمینه های لازم برای اهانت به امام را فراهم کردند . با تشکر
از بیت امام راحل و سید حسن خمینی که اینگونه حوادث را ساخته صدا و
سیما و دعوای جناحی تلقی میکنند . با تشکر از طرفداران خط امام ، قانون و
اسلام ناب که در مقابل این اهانت سکوت می فرمایند . با تشکر از مراجع
بزرگواری که ندا آقا سلطان ها را دیدند ، اهانت ها را نادیده میگیرند .
با تشکر از همه کسانیکه جواب زحمات امام راحل را به زیبایی هر چه تمام
تر تقدیم شبکه های دنیا کردند . با تشکر از نخست وزیر امام که لازم دانستند
به مسئولین بگویند 17 آذر و 18 آذر را چه میکنید و کاش کسی بود که به
ایشان تذکر میداد فردای قیامت را چه میکنی ؟ با تشکر از یاران قدیمی امام
راحل ، با تشکر از آقای کروبی که در مراسمات خیالی ترحیم زندگان شرکت میکرد
و اهانت به امام را ندید . صحیفه امام را به ناحق تفسیر کردید ، گفتند
بگویید از نظام هستند ، امام را هم ردیف آبراهام لینکن و مبارزان لیبرال
دموکراسی قرار دادید ، گفتند بگویید از نظام هستند ، همت و باکری و 16
آذر را مصادره به مطلوب کردید ، گفتند بگویید از نظام هستند ، با
اهانت به امام چه میکنید؟ اهانت به امام از نظام است ....
چرا اهانت به امام قبیح است ؟ آیا ما هم
مثل هیتلر و موسولینی نظام خیالی از یک پیرمرد روحانی کاریزما راه
انداخته ایم تا برای نظام مشروعیت سازی کنیم . آیا ما هم مثل استالین و یا پادشاهان
عصر باستان و یا لویی پهاردهم و چالز اول انگلستان امام را ظل
الله (سایه خدا ) می دانیم ؟
نه .
اهانت به امام محکوم است چرا که 1400 سال
شیعه سعی کرد حکومت دینی با قدرت و اقتدار راه بیاندازد نتوانست ،
پیرمرد عارف ، مبارز ، سالک و فیلسوف ، سنتز خاموش همه علمای 13 قرن
شیعه را فریاد کرد ، سنتز حکومت الهی بر خواست مردم را راه انداخت که هر
فقیه شیعه دیگری که میخواست چنین کند مردم در مقابل اراده الهی نادیده
میگرفت . اهانت به امام بزرگ است چرا که خمینی بنیانی نهاد که سه دهه است
استعمار گران دنیا طمع یک سانت از خاک این مملکت را به خواب هم ندیده اند
. استعمارگرانی که تنها اشارتی از آنان کافی بود که مصدق ور افتد ،
شمال برای روسها شود ، نفت برای انگلیس ها ، جنگل ها برای رویتر ، گمرک برای
هلند و اسلام برای آخوندهای واتیکانی و مستضعفین . اهانت به امام محکوم
است چرا که ادب حکم میکند هر که ما را از باتلاقی نجات داد لا اقل برای
قدردانی هم که شده به او بی حرمتی نکنیم . جا پای پایش گذاشتن پیشکش . امام ما را
از باتلاق افتادن به دام مارکسیسم و لیبرالیسم نجات داد . امام ما
را از باتلاق سیب زمین بودن نسبت به دنیا اسلام نجات داد . امام راه ظهور
را به ما نشان داد . امام به ما نشان داد اسلام دین بی قواره ای نیست که
قبایش به تن ما تنگ شده باشد . به بیت آن امام بزرگوار توصیه میکنم لااقل
آن احترامی که برای گاندی ، ماندلا و مبارزان آزادیخواهی جهان
میگذارید برای پدربزرگتان ، ولیتان و امامتان قائل شوید . امامی که در بیتش
هم مظلوم شده
.
لینک سخنرانی حضرت آیت الله فاطمی نیا در مورد سیدناالقائد
حضرت آیت الله خامنه ای . حتما دانلود کنید.(حجم ??? کیلو بایت)
http://www.4shared.com/file/170648146/a3fbda7e/Fateminiya.html
www.zolfyar.blogfa.com:منبع ازوبلاگ
|
سردار شوشتری جانشین فرمانده نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامیکه در ابتدای سال 88 بهعنوان فرمانده قرارگاه قدس انتخاب شده بود شهادت خود را پیش بینی کرده بود.
به گزارش خبرنگار اجتماعی پرچم، وی که به همراه چند تن از فرماندهان سپاه و تعدادی از سران قبایل در عملیاتی تروریستی به شهادت رسید چندی پیش در محفلی با حضور دوستانش گفته بود که «از خدا خواستهام اینجا محل شهادتم شود و دلم گواهی میدهد که خداوند آرزوی مرا برآورده خواهد کرد. بعد از احمد کاظمی و دیگر یاران، من تنها شدهام و به همین خاطر انتظار شهادتم را میکشم. امیدوارم خداوند با شهادت من، مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند.»مشکلات این منطقه و معضلات آن را حل کند.»
در زمان پیامبر(ص) بهویژه پس از هجرت، حقایق روشن و واضح بود. مسلمانان همه پرچم پیامبر(ص) را میشناختند و مخالفان پیامبر(ص) نیز مخالفان خدا و قرآن شناخته میشدند. از اینرو هرکس در زیر پرچم پیامبر قرار نداشت قطعاً در اردوگاه جبهه دشمن خدا قرار داشت. براساس این اصل، همه اصحاب در زمان حیات پیامبر حتی منافقین واقعی بر راه پیامبر(ص) تأکید میورزیدند هرچند که در دلشان تردید وجود داشت و به راه پیامبر(ص) ایمان کامل نداشتند، اما در زمان امامت امیرالمؤمنین(ع) اوضاع کاملاً متفاوت بود. برخی از خواص در همان ابتدا با تشکیل سقیفه به غصب خلافت پرداختند و علی(ع) را خانهنشین کردند، گروهی از آنان بهخاطر دلبستگی به دنیا با غاصبان همراهی کردند. اندکی نیز در کنار امیرالمؤمنین(ع) ثابتقدم ماندند و جمعی هم از باب اینکه باید به هنگام فتنه بیطرف ماند، سکوت اختیار کردند. ولی کسانی که در میان انبوه خواص و اصحاب در همراهی امیرالمؤمنین مؤثر بودند همان معدود افرادی بودند که در میان امواج متلاطم فتنه در کنار علی(ع) ماندند و تهدید و تطمیع دیگر خواص بر آنها تأثیر نگذاشت. در میان این جمعیت اندک، نقش عمار بسیار برجسته بود چون پیامبر خدا(ص) او را بهعنوان معیار حق معرفی کرده بود «العمار مع الحق» و خطاب به ایشان فرموده بودند «انت من کبار الفقها یا عمار» تو از بزرگان فقیهان هستی ای عمار. خداوند دینش را با تو تأیید و غدر غافلان را قطع میکند. زمانی که گروه جنایتکار و ظالم تو را بکشند عناد معاندان بر همه روشن خواهد شد(تفسیر امام حسن عسکری(ع)، ص625)
از اینرو در زمان حاکمیت رسمی امیرالمؤمنین و فتنههای جمل و صفین نقش عمار یاسر بسیار ارزنده بود، زیرا عوام مردم میدیدند هر دو طرف اهل نماز و قرآنند و در میان هر دو جناح اصحاب پیامبر(ص) حضور دارند، اینجا بود که حضور عمار با آن سابقه طولانیاش در اسلام و سرمایه عظیم «عمار مع الحق» نقش اساسی ایفا میکرد. نفس حضورش در سپاه امیرالمؤمنین(ع) مؤثر بود بهعلاوه اینکه عمار صاحب بصیرت و بینش سیاسی خاصی بود که پیامبر(ص) در همان مکه و در آغاز مسلمان شدنش به هنگامی که از زیرشکنجه ابوجهل نجات یافت خطاب به ایشان فرمودند: «انت من کبار الفقهاء یا عمار» تو از بزرگان فقها هستی ای عمار! و این فقاهت به معنای داشتن بصیرت و بینش دینی و سیاسی است. لذا در هر کجا که میدید مسلمانان دچار توهم شدهاند برقآسا حضور پیدا میکرد و با تحلیلهای روشن آنها را از شبهه خارج میساخت. از اینرو زمانی که در همان جنگ به شهادت رسید امیرالمؤمنین(ع) دربارهاش فرمودند: «الا یا ایها الموت الذی لیس تارکی، ارجینی فقد افتیت کل خلیل» ای مرگی که مرا رها نمیکنی مرا راحت کن که با شهادت عمار همه دوستان مرا از میان برداشتی. (دیوان علی(ع)، ص383)
گرچه با شهادت عمار، عناد معاندان بعضی فئه باغیه و گروه جنایتکاران که با تابلوی اسلام به جنگ اسلام ناب آمده بود روشن شد ولی سیاستبازی مثل عمروعاص با القای این شبهه که علی(ع) این پیرمرد سالخورده و صحابی بزرگ رسول خدا(ص) را به میدان جنگ آورده است و موجب کشتهشدن ایشان شده توانست مردم را دچار تزلزل فکری کند و از شورش مسلمانان برضد معاویه جلوگیری نماید و در این شرایط دیگر کسی مثل عمار نبود که با بیان روشن و صریح خود، مردم را از این شبهه خارج کند. و از این بدتر، شرایطی بود که با شیطنت عمروعاص قرآنها بر نیزه شد و با این نیرنگ جدید، لشکر امام علی(ع) در مقابل این شبهه از حرکت بازایستاد و شمشیرها در غلاف رفت و درنتیجه امیرالمؤمنین تحت فشار خواص بیبصیرت مجبور به پذیرش حکمیت آن هم حکمیت فردی مثل ابوموسی اشعری گردید و عملاً معاویه پیروز میدان شد! و عجیبتر از آن اینکه پس از پایانیافتن جنگ صفین، همان گروه فشار مجدداً حضرت امیرالمؤمنین علی(ع) را عامل شکست معرفی میکردند و بهعنوان خوارج بر ضد حضرت خروج کردند. در این زمان هم جای عمار خالی بود مسلمانانی که پیشانیهایشان از کثرت سجود پینهبسته بود و بعضاً حافظ قرآن نیز بودند تحت تأثیر تبلیغات خواص منحرف در مقابل حضرت صفآرایی کرده بودند و عمار نبود که آنها را از این شبهه بیرون آورد. حضرت مجبور شد خود به میان آنها آمده صریح با آنها سخن بگویند. با روشنگریهای حضرت گرچه تعداد 4000 نفر هوشیار شدند و برگشتند، ولی تعداد زیادی هم در جهالت و انحراف خود ماندند که از دم تیغ حضرت گذشتند در آخرین روزهای عمر شریف حضرت، درحالیکه معاویه همه عهدها را شکسته بود و مردم کم و بیش طعم تلخ حکمیت را چشیده بودند، ایشان برای بازگشت به صفین و جنگ مجدد با معاویه سپاه خود را تجهیز کردند و در دروازه کوفه با دلی پرخون صدا زدند: «کجایند برادرانم که به دیار حق پیوستند؟ کجایند عماریاسر و ابن تیهان و ذو شهادتین و نظایر آنها که بر مرگ پیمان بسته بودند و سرهایشان به سوی فاجران برده شد؟ سپس دست مبارکشان را بر محاسن شریفشان گرفتند و مدتی طولانی گریستند و با تأکید بر ویژگیهای آنان فرمودند: برادران من کسانی بودند که قرآن را تلاوت میکردند و براساس آن حکم میکردند و بر واجبات تدبر میکردند و آنها را برپا میداشتند. سنت پیامبر را احیا میکردند و بدعت را میمیراندند. هنگامی که به جهاد دعوت میشدند اجابت میکردند و به رهبرشان اعتماد داشتند و از او پیروی میکردند.»(نهجالبلاغه، سبعی صالح، ص260)
زمان به سرعت گذشت و امروز تاریخ تصویر روشنی از خواص بصیر و وظیفهشناس و خواص جاهل و دنیاطلب به ما نشان میدهد. با ذکر حوادث تاریخی، بر عمار و همرزمانش درود میفرستیم و بر خواص جاهل و دنیاطلب که امام و رهبر خویش را یاری نکردند لعنت و نفرین. و اکنون روز امتحان بزرگ نخبگان و خواص ماست و فردای نهچندان دور همین ماجرا تکرار میشود و بر آنان که در رکاب رهبری نقش عمارها ایفا کردند درود فرستاده میشود و بر امثال ابوموسی اشعریها لعن و نفرین و البته ثواب و عقاب الهی آن نیز که با درود و نفرین این دنیا قابل مقایسه نیست در انتظارشان خواهد بود.
با ورقزدن تاریخ و مقایسه انقلاب اسلامی ایران با حوادث صدر اسلام میتوان دوران حکومت دهساله امام راحل را به دوران حکومت دهساله پیامبر(ص) در مدینه تشبیه کرد و دوران رهبری مقام معظم رهبری به دوران حکومت امیرالمؤمنین(ع) در عصر حاکمیت پیامبر(ص) همه چیز شفاف و روشن بود هیچ کس یارای ایستادن در برابر پیامبر را نبود چرا که هر پرچمی که در برابر پرچم پیامبر برافراشته میشد به پرچم شیطان تفسیر میشد ولی درعصر امیرالمؤمنین(ع) پرچمهایی با نام اسلام در برابر حضرت برافراشتند و با جذب عناصری مثل همسر پیامبر(عایشه) و برخی اصحاب پیامبر(ص) در زیر پرچم خود موجب انحراف جمع کثیری از مسلمانان و صفآرایی آنها در برابر حضرت شدند. در زمان امام راحل(ره) نیز همه چیز شفاف بود هر پرچمی که در برابر امام(ره) برافراشته میشد مردم آنرا پرچم ضدانقلاب و عوامل بیگانه میدانستند؛ لذا حتی منافقین نیز جرا‡ت نمیکردند آنچه در دل دارند نسبت به امام و انقلاب ابراز کنند برخی از همین شخصیتهایی که آن روزها جزو خواص انقلاب و حواریون امام شناخته میشدند امروز با تغییر 180 درجهای در مقابل امام و انقلاب میایستند و بعضاً نیز تصریح میکنند که در آن زمان نیز بر همین باور بودهاند منتهی جرا‡ت اظهار آن را نداشتهاند! پس از رحلت امام(ره) امروز پرچمهای زیادی برافراشته شده که همگی ادعای پیروی از راه امام(ره) میکنند و متأسفانه کسانی زیر این پرچمها قرار گرفتهاند که روزی از یاران و اصحاب امام راحل(ره) بودهاند و از ایشان چندین حکم و چه بسا تعریف هم دارند، لباس روحانیت بر تن دارند و حتی بعضاً پیشوند آیتا... هم یدک میکشند و گاه کسانی که حتی به بیت حضرت امام(ره) نیز نسبتی دارند به زیر این پرچمها کشانده میشوند، اینجاست که ممکن است برخی به شبهه بیفتند و از رسیدن به حق بازمانند. در اینجا جای تفسیر و تحلیل عمارهای انقلاب اسلامی است، کسانی که سالها در جریان انقلاب اسلامی تلاش کردهاند و با پاکزیستن و پاک اندیشیدن اعتماد مردم را سرمایه بزرگ خود کردهاند باید امروز نقش عمار را در رکاب مقام معظم رهبری ایفا کنند. آنها میتوانند از طریق مصاحبه با صدا و سیما و دیگر رسانهها حضور در استانها و مراکز سیاسی فرهنگی و مجامع حوزوی و دانشگاهی به روشنگری بپردازند و کسانی که دچار شبهه شدهاند را از شبهه خارج سازند. از شخصیتهایی مثل آیتا... مهدوی کنی و عسکر اولادی و دیگر خواص انتظار میرود به جای تأکید بر وحدت با کودتاگرانی که درصدد براندازی نظام اسلامی بودهاند بر تبعیت از رهبری و محاکمه سران آشوب و اغتشاش اصرار بورزند و با بصیرت سیاسی، خواص بیبصیرت را بیدار نمایند، وگرنه چنانچه خواص بصیر نیز سکوت کنند، در عمل باخواص بیبصیرت یکی خواهند بود، چرا که نتیجه عمل آنها یکی است.
البته خوشبختانه ملت شریف ایران مرجع سیاسی خود را نخبگان و خواص قرار نمیدهند مردم این سخن امام(ره) را با تمام وجودشان درک کردهاند که اگر میخواهید به مملکتتان آسیبی نرسد پشتیبان ولایت فقیه باشید. از اینرو، بهرغم و مردودشدن خواص ساقط شده در جریان اصلاحات آمریکایی و تجدیدشدن برخی خواص از جناح راست که در صدد مالهکشی سیاسی بر عملکرد زشت آنها برآمدهاند و با شعار وحدت ملی و ائتلاف هر روز در کشور مسألهآفرینی میکنند مردم به اقدامات آن وقعی ننهاده، گوش به فرمان رهبری ایستادهاند. و چه زشت است که در این فتنه، خواصی که باید چراغ راه بصیرت مردم باشند خود باید از بصیرت مردم استفاده کنند و چه تفاوت است میان مردم چالوس که در برابر باران سیلآسا خم به ابرو نمیآورند و لحظهای رهبرشان را تنها نمیگذارند با کسانی که جز مصلحت و مفسده خود و حزب و گروهشان چیز دیگری نمیشناسند. در پایان بخشهایی از بیانات مقام معظم رهبری دربارهِ خواص و نخبگان را یادآوری میکنیم، معظمله در تبیین نقش عمار یاسر به عنوان یکی از خواص آن زمان بهویژه در جنگ صفین میفرمایند: یکی از کارهای مهم جناب عمار تبیین حقیقت بود چون جناح مقابل که جناح معاویه بود تبلیغات گوناگونی داشتند. این کسی که خودش را موظف کرده بود جلوی این جنگ روانی بایستد عمار یاسربود. وقتی میدید جایی اختلاف بینشان افتاد. و بگومگو میکنند، خود را سریع به آنها میرساند و برایشان صحبت میکرد و حقایق را تبیین می نمود و گرهها را باز میکرد. نقش نخبگان هم این است که این بصیرت را نه فقط در خودشان، بلکه در دیگران نیز بهوجود بیاورند.ود بیاورند.
هویت یک وبلاگ متعلق به سازمان جاسوسی آمریکا (سیا) که با نام «ما اهل کوفه نیستیم، علی تنها بماند» فعالیت می کرد، از سوی یک وبلاگ نویس بسیجی افشا شد.
به گزارش فارس، این وبلاگ که دو ماه پیش در پایگاه Worldpress تأسیس شد، ابتدا با قرار دادن عکسی از مقام معظم رهبری و آرم سپاه پاسداران در لوگوی خود، و نیز انتشار اخباری با مضامین ظاهراً انقلابی، سعی در جذب مخاطب کرد.
وبلاگ یاد شده که فعالیت خود را با نام فرزند شهید پیگرفت، سرانجام در روز 15آبان مطلبی روی خروجی خود قرار داد که بلافاصله در سایتهای ضدانقلاب و نیز سایت های منتسب به گروهک سبز با آب و تاب فراوان منعکس شد.
در این مطلب آمده بود:«روز شنبه نهم آبانماه جلسهای در پایگاه بسیج به دعوت فرمانده پایگاه داشتیم که در آن جلسه، راهکارها و روش های مسالمت آمیز برخورد با اغتشاشگران مراسم 13 آبان از سوی فرمانده پایگاه قرائت شد و در پایان جلسه یک ساعت و نیمه از سوی فرمانده به هر یک از اعضای فعال بسیج پایگاه مبلغ چهارصد هزار تومان بهصورت چک پول نقداً پرداخت شد که رسید آن نیز گرفته شد که پرداخت این مبلغ در پایان چنین جلسات بی سابقه بود»!!
به دنبال این دروغ پراکنی، وبلاگ «جنبش سبز علوی / سبز نبوی» طی یک تحقیقات ساده کامپیوتری در پی یافتن هویت گردانندگان این وبلاگ برآمد.
این وبلاگ نویس بسیجی با جستجوی آدرس IP وبلاگ منتسب به فرزند شهید و موقعیت جغرافیایی نویسندگان آن، دریافت که تمامی مطالب منتشر شده در این وبلاگ از شهری به نام پلانو )Plano( در ایالت تگزاس آمریکا آپلود شده است! به دنبال افشای هویت وبلاگ آمریکایی، گردانندگان،بلافاصله آن را از روی شبکه اینترنت حذف کردند، اما جالب اینکه مطالب آن هنوز در سایت های حامی میرحسین موسوی موجود است!
حمله به نیروهای بسیج و بی اعتبار کردن سپاه پاسداران همواره در دستور کار سازمان جاسوسی آمریکا بوده است، اما این شیوه کودکانه فریب افکارعمومی احتمالاً ناشی از آن است که به زعم آمریکاییها و نوچههای داخلی آنها، میتوان جوان ایرانی را با تلههایی از این دست به دام انداخت؛ حذف سریع وبلاگ انحرافی از اینترنت نشان داد که گویا سازمان سیا فهمیده است که «نمی توان»!
گفتنی است نیروهای مؤمن و متعهد و جوانان حزباللهی، هوشیارتر از آنند که مطالب و اخبار یک رسانه را حتی اگر تابلوی ارزشی داشته باشد، بدون توجه به محتوا و مقایسه آن با خط امام و رهبری بپذیرند.
در همین راستا می کوشیم تا عملکرد رسانههای جدید در تحولات انتخابات ریاستجمهوری ایران را که موضوع اجلاسها و پژوهشهای مراکز دانشگاهی و تحقیقاتی در کشورهای غربی است مورد بررسی و بازبینی قراردهد.
اهمیت نقش رسانههای نوین در رویدادهای اجتماعی به حدی است که صاحبنظران ارتباطی به آن نبرد اینترنتی (Internet Battlefield) لقب دادهاند و اجلاس برگزار شده توسط مرکز "سایما " (CIMA) با عنوان "نقش رسانههای نوین در دهمین انتخابات ریاستجمهوری ایران " در همین راستا است. در ادامه به بخشی از اظهارات صاحبنظران، کارشناسان، دستاندرکاران رسانه و پژوهشگران مسائل ایران که ارتباطاتی نیز با سرویسهای اطلاعاتی و رسانههای غرب دارند، اشاره میشود.
در این نشست که حدود 150 نفر گردهم آمدهبودند تا تاثیر فنآوری ارتباطی جدید در ایران را مورد بررسی قرار دهند اشخاصی چون "رابرت فاریس " رئیس مرکز اینترنت و جامعه برکمن از دانشگاه هاروارد، "آندرو لیومن " رئیس پروژه تور، "سام صدایی " رئیس برنامه ایران در مرکز بینالمللی عدم خشونت و همکاریهای امور بینالملل هافینگتن پست و "ستاره درخشش " با عنوان استاد دانشگاه جرج تاون، از جمله سخنرانان این گردهمایی بودند.
رابرت فاریس با اشاره به ایفای نقش مهم رسانههای نوین در انتخابات و تظاهرات ایران و اینکه نباید نقش موثر رادیو و تلویزیونهای بینالمللی را در این زمینه نادیده گرفت، عنوان داشت:
"... رسانههای نوین ابزار قدرتمندی را برای انتقال اطلاعات ارائه کردهاند، ولی بهرغم آنکه فنآوری رسانههای جدید با سرعت زیاد اطلاعات را ارسال میکنند، کماکان این رسانهها نسبت به رسانههای سنتی از ضعف در دقت و اعتبار رنج میبرند ... "
وی با تاکید بر اینکه در بسیاری از کشورها، رسانههای اجتماعی و به ویژه رسانههای متمرکزی مانند "یوتیوب "، "فیسبوک " و "فلیکر " کنترل میشوند، اظهار داشت: "... در آینده دولتها برای کنترل رسانههای جدید با کشمکشهای جدی روبرو خواهند بود. به دلیل طبیعت غیرمتمرکز برخی از این وسایل مانند "تویتر " و "اساماس " برای دولت دشوار است که بتواند این منابع ویژه اطلاعاتی را کنترل کند که در صورت ادامه کنترل رسانهها توسط دولت با واکنش شدید افکار عمومی مواجه خواهد شد ... "
رئیس مرکز اینترنت و جامعه برکمن، رسانههای نوین را موجب رشد و شکوفایی جنبشهای اجتماعی دانست و افزایش کارآیی و کاهش هزینههای نوین را موجب رشد و شکوفایی جنبشهای اجتماعی دانست و افزایش کارآیی و کاهش هزینههای این جنبشها را از فوریتهای این رسانهها بیان داشت که بنا به ادعای وی نمونه آن اتحاد ایرانیان خارج از کشور برای انتقال اطلاعات از داخل به خارج و بالعکس در جریان تظاهرات مردم ایران در انتخابات ریاستجمهوری توسط این رسانههای جدید است. البته وی به صحت و سقم اخبار تحریککنندهای که بدینوسیله منتشر میشدند اشارهای نکرد. ضمن آنکه منبع بسیاری از این نوع خبرها اصلاً مردم نبودند.
در ادامه "آندر لیومن " در معرفی نرمافزار "تور " عنوان داشت:
"تور " (TOR) یک نرمافزار رایگان و شبکهای است که خصوصیات و مشخصات کاربران و استفادهکنندگان از رسانههای جدید را وقتی online هستند، مخفی میکنند. "تور " در مسیر انتقال اطلاعات، این اطلاعات را به کدهایی تبدیل میکند که همین اقدام مسدود کردن انتقال اطلاعات را به وسیله دولت بسیار دشوار میسازد. در حال حاضر فعالیت "تور " در مراکزی که در نقاط مختلف جهان پراکنده شدهاند با موفقیت در حال انجام است. هماکنون، نیممیلیون نفر در سراسر جهان از "تور " استفاده میکنند ... "
وی با اشاره به اینکه نرخ نفوذ اینترنت در ایران بالاست (حدود 30 تا 40 درصد) دولت ایران قادر نخواهد بود بدون واکنش افکار عمومی دسترسی به اینترنت را سد کند، اظهار داشت:
"... با وجود این، دولت ایران در جریان تظاهرات حول و حوش انتخابات ریاستجمهوری، 40 تا 80 درصد از وبسایتها را مسدود کرد ... "
رئیس پروژة "تور " با بیان اینکه در ایام تظاهرات مردم اغلب از "تور " برای ارتباط با خارج از کشور و دسترسی به سایتهای مشترک مانند "نقشه گوگل " استفاده میکردند، گفت:
"... در این مدت "تور " به شهروندان ایرانی این امکان را داد تا زیرکانه از محدودیتهایی که دولت ایران اعمال میکند رهایی یابند که این میزان در آن زمان بسیار بالا بود ... "
البته تحقیقات و بررسیهای کارشناسان فنی بسیاری از ادعاهای وی را درخصوص امن بودن برنامه تور و برنامههای مشابه و عدم جاسوسی و سرقت اطلاعات توسط این نرمافزارها و مسائل دیگر را نقض میکند. چرا که از طرفی در کدهای اینگونه نرمافزارها میتوان به راحتی دستوراتی را جهت آلودهسازی رایانهها به بدافزارها و نرمافزارهای جاسوسی مخفی گنجاند و از سوی دیگر به دلیل برقراری یک اتصال مجازی (VPN) بین سیستم شخصی (Client)و دستگاه واسط (Server) در کشورهای غربی، احتمال رصد فعالیتهای اینترنتی کاربران ایرانی و همچنین تهیه مواد خام پژوهشهای اطلاعاتی و رفتارشناسی سازمانهای جاسوسی فراهم میآید که در اینخصوص دقت نظر بیشتر و هوشیاری عمیقتر مسئولین و کاربران ضروری به نظر میرسد.
گفتنی است دلسوزیهای پرهزینه موسسات و مراکز فنی و رسانهای غرب و حتی در برخی موارد شرق برای برقرار نمودن اتصال مردم ایران به وبگاههای فیلترشده اینترنت خود نیازمند بررسی مستقلی است. چرا که پروژههایی چون تور، فیلترشکن مشترک صدای آمریکا و رادیو فردا موسوم به Free Gate و پروژههای دیگری از جمله Ultra Surfe ، Freedom و Puf در کنار سایتهای فیلترشکن، پروکسی و اتصالات شبکههای مجازی خصوصی (VPN) هر کدام به هزینهها و سرمایهگذاریهای فنی، سیاسی و مالی هنگفتی نیازمند هستند.
"سام صدایی " یکی دیگر از سخنرانان این نشست با تاکید بر اینکه مردم به تحولات ایران به عنوان نبرد میان "افراطیون " و "اصلاحطلبان " مینگرند، عنوان داشت:
"... بهترین شیوه برای بررسی اوضاع ایران این است که این رویدادها را در چارچوب مبارزه "مناسبات اجتماعی " قلمداد کرد ... "
وی با اشاره به اینکه وقتی نتایج انتخابات اعلام شد نبرد مناسبات اجتماعی کلید خورد و دولت و مخالفین تلاش کردند این تحولات را به سمت موردنظر خود هدایت کنند، گفت:
"... دولت از رسانههای سنتی (رادیو و تلویزیون و روزنامهها) استفاده کرد تا مخالفین را محکوم کند، با این همه برخلاف گذشته مخالفان توانستند سخنان خود را علیه دولت از طریق رسانههای جدید ابراز کنند ... "
رئیس برنامه ایران در مرکز بینالمللی عدم خشونت و همکاری امور بینالمللی هافینگتنپست با ابراز اینکه رسانههای نوین برخلاف رسانههای سنتی، فقط یک منبع اطلاعاتی نیستند، اظهار داشت:
"... مردم در جریان تظاهرات انتخابات ریاستجمهوری از دوربینهای دیجیتالی و تلفنهای همراه برای عکس و تصویربرداری استفاده کردند و با ارسال به "یوتیوب " در کنار استفاده از "تویتر " برای ارتباط با وبلاگها و سایر وبسایتها و ارسال تصاویر نقش مهمی را در تحولات ایران ایفا کردند ... "
"صدایی " درباره نقش رادیو تلویزیونهای بینالمللی در پخش اطلاعات گفت:
"... ایستگاههای ماهوارهای به ویژه صدای آمریکا (شبکه خبری فارسی pnn) و بیبیسی فارسی خبرهای بیطرفانه و متوازنی را پس از انتخابات در اختیار مخاطبین خود قرار داد که حکومت این کشور را غافلگیر کرد و آن را به مقابله با این رسانهها وادار ساخت ... "
شایان ذکر است عدم بهرهگیری از تکنولوژیها و رسانههای نوین و پویا (دوطرفه) ساخت داخل از ضعفهای فنی و رسانهای جامعه محسوب میشود. اما این مطلب به هیچ وجه نقش شبکههای اجتماعی چون فیسبوک، تویتر، فرندفید و سایتهایی چون بالاترین، یوتیوب و ... را در جاسوسی و خدمت با اکثریت مردم ایران و آرمانهای اسلامی و انقلابی ایشان تحتالشعاع قرار نمیدهد. همینطور "بیطرفانه و متوازن " عنوان کردن نقش و مواریتهای رسانههایی چون صدای آمریکا و تلویزیون بهایی انگلیسی (BBC) نشاندهندة اغراض پنهان در تشکیل چنین سمینارهایی است.
"ستاره درخشش " دیگر سخنران این گردهمایی با تاکید بر اینکه رسانههای نوین معنی و مفهوم جدیدی را از کلمه رسانه در ایران ارائه کردند، گفت:
"... رسانههای نوین در طول تظاهرات مسیر اطلاعات را تغییر دادند. شبکههای تلویزیونی مانند صدای آمریکا خبرهای خود را از طریق رسانههای جدید دریافت میکرد. تا جایی که در پس انتخابات ایران و تحولات ناشی از آن، تلویزیون صدای آمریکا هر ساعت 300 تصویر ویدئویی را دریافت میکرد که مردم عادی آنها را از داخل ایران ارسال میکردند ... "
این استاد دانشگاه با اشاره به اینکه رسانههای نوین شیوه پیگیری اطلاعات را در ایران تغییر دادهاند، افزود:
"... به نظر میرسد ایرانیان در آینده برای کسب خبر و اطلاعات مورد نیازشان به رسانههای جدید بیشتری متکی میشوند، به ویژه اگر سانسور رسانههای سنتی ادامه یابد ... "
گفتنی است ادعای خانم درخسس که خود از مرتطبین و مجریان شبکه صدای آمریکا میباشد چیزی نیست جز یک "لاف رسانهای " جهت القای دروغین نفوذ شبکه VOA در مردم ایران، چه رسد به ادعای غیرممکن ارسال 300 تصویر ویدیوئی در هر ساعت، آن هم از طرف مردم عادی (!)
در خلال سخنان مدعوین نشست، شرکتکنندگان در بحثها بر این نکته تاکید ورزیدند که نباید از تظاهرات مردم ایران به عنوان "انقلاب تویتر " یاد شود چرا که نقش این رسانه در تظاهرات مردم ایران نقش مرکزی نبود و بیشتر برای انعکاس اطلاعات تظاهرات از آن استفاده میشد.
به نظر میرسد این ادعا صحیح باشد چرا که میدانداری رسانهای آشوبها و خرابکاریهای تهران را شبکه وزارت امور خارجه انگلیس (bbc فارسی) با همراهی صدای آمریکا با همکاری بازوهای اینترنتی حلقة هجوم رسانهای به عهده داشتند؛ بخصوص سایت بالاترین، رادیو زمانه (با بودجه سیا)، ایران پرسنیوز (متعلق به سلطنتطلبان) ، رادیو فردا (ارگان سازمان سیا) و سایتهای خبری جریان نفاق داخلی و ... و همچنین تعداد نهچندان زیادی از وبلاگنویسان که هرکدام مامور راهاندازی تعداد قابل توجهی وبلاگ به صورت ساعتی و دقیقهای جهت تامین خوراک خبری دیگر رسانههای ضدانقلاب بودند.
شرکتکنندگان متفقالقول بودند در آینده نقش رسانههای جدید در ایران گستردهتر میشود. این به ابعاد گسترش سیاستهای حکومت ایران در قبال این فنآوری نوین نیز بستگی دارد. در مجموع شرکتکنندگان معتقد بودند رسانههای جدید در آینده به نقش خود در جنبشهای اجتماعی ادامه میدهند.
مرکز سایما (CIMA) یا (Center For International Media Assistsnce) از جمله سازمانهای غیرانتفاعی آمریکایی است که هدف آن به ظاهر ترویج دموکراسی در جهان از طریق حمایت از رسانههای به ظاهر مستقل است. این مرکز در زمینه ایجاد شبکههای رسانهای و هدایت پژوهشهایی که در این مورد انجام میشود و همچنین برگزاری نشستهایی با موضوع ضرورت نقش رسانههای آزاد و مستقل در برقراری دموکراسی و براندازی نرم در جهان فعالیت میکند. منابع مالی این مرکز از سوی دولت آمریکا و براساس قانون مصوب سال 1983 تامین میشود. به موجب این قانون که در زمان ریاستجمهوری رونالد ریگان در کنگره آمریکا تصویب شد، این کشور سالانه بودجهای را برای ترویج دموکراسی در جهان اختصاص میدهد. در این میان وضعیت رسانههای ایران از جمله موضوعاتی است که مورد توجه مرکز سایما (CIMA) است. کارشناسان برآیند فعالیتهای چنین مراکزی را قانونی جلوه دادن و منطقی و دموکراتیک القا کردن فعالیتهای رسانهای علیه حکومتهای ضدآمریکا و صهیونیسم ارزیابی مینمایند.
با توجه به اهمیت مباحث مطرح شده و نقش رسانههای نوین در تحولات اخیر ایران، پرداختن به موضوعاتی چون سانسور رسانهها، تغییر رویه صدا و سیما نه براساس تعریفی که مخالفین از رسانه ملی دارند، برای جذب اعتماد بیشتر مخاطبان به عنوان اولین منبع اطلاعات و اخبار در ایران، نگاهی نافذ و کاربردی به اینترنت به عنوان رسانهای نوین با ابزارهایی جدید و پیچیده که هر روز از آن بیشتر استفاده میشود، همینطور جنبشهای اجتماعی و ... مهم به نظر میرسد.
از طرفی در این نشست با پرداختن به مباحثی چون انقلاب تویتری، مخالفین، آزادی اطلاعات، فیلترینگ سایت و ... سعی بر آن شده تا دولت ایران را به باور نداشتن آزادی اطلاعات و بیان متهم کند.
رصد اینگونه نشستها و اظهارات افرادی که در تحولات اخیر در حوزه رسانه نقش موثر داشتند میتواند در برنامههای تولیدی رسانه ملی موثر واقع شود که مطمئناً دیدگاهها و نظرات اساتید فن در رسانه نیز میتواند کاربردی باشد.
خاک دل آنروز که می بیختند شبنمی از عشق در او ریختند
عبد صالح خدا، شهید بزرگوار علیرضا عاصمی، سال 1341 در کاشمر به دنیا آمد. دوران کودکی را با مظلومیت و پاکی خاص آن دوران پشت سر گذاشت و وارد دبستان شد. در دوران ابتدایی، با جدیت به فراگیری قرآن مشغول شد و روح پاکش را با تلاوت کلام خدا، لطافتی نو بخشید
یکی از زیباترین و حماسی ترین یادگارهای علی، حماسه خندق بود. انفجار جاده ی خندق در عملیات بدر، با شکوه ترین صحنه ی شجاعت و پایمردی علی بود که یک تنه در برابر انواع تیر مستقیم تانک ها گلوله های خمپاره، آر پی جی، کالیبر، هلی کوپتر و ... دشمن ایستاد و غزل شیوای تعبد، توکل، اخلاص، شهامت و شجاعتی را در آن هنگامه سرود که ستاره ی درخشانی شد بر تارک تاریخ جنگ.
علی به تمام معنا تجسم عینی عشق و ایثار بود و همیشه و در همه جا برای گذشت از هر آنچه داشت، آماده بود. اوج ایثار و گذشت او در عملیات برون مرزی فتح یک در اعماق خاک عراق متبلور گردید. آن گاه که به چند تن از نیروهایش ماموریت داده بود در صورت بروز هرگونه حادثه ای برای او بی هیچ گونه تردید و دودلی، با آر پی جی او را هدف قرار دهند تا اسناد و مدارک همراهش به دست دشمن نیفتد.
در عملیات والفجر 3 عباس – برادر علی – پس از رشادت های بی شمار به شهادت می رسد. عملیات که به پایان می رسد، علی بچه ها را جمع می کند تا گزارش کار را از افراد مسئول بگیرد. یکی از بچه ها هنگام برشمردن نام شهدای عملیات، از بردن نام عباس طفره می رود و لحظاتی از روی خجالت، مکث می کند. علی به فراست در می یابد عباس شهید شده است. لذا می پرسد عباس کجاست؟ آن برادر جواب می دهد شهید شده است. با آنکه پنجه های غم، قلب علی را در هم می فشارد، می گوید: «خدا رحمتش کند، به گزارشت ادامه بده!»
علی به شهادت خود یقین داشت و همواره در انتظار آن بود اما از عملیات فتح یک به بعد، دلتنگی علی، جلوه ی دیگری یافته بود و هرکس او را می دید، تحولات روحی او را به خوبی حس می کرد. عملیات کربلای 5 نزدیک بود و علی که در غرب بود، دغدغه ی خاطر داشت که در غرب بماند یا به جنوب برود و در اندیشه که کجا بهتر می تواند وظیفه اش را به انجام برساند. شهر باختران هر روز شاهد بمباران های وسیع هواپیماهای عراقی بود و علی و نیروهایش به یاری مردم می شتافتند و بمب های عمل نکرده را خنثی می کردند.
علی مانند همیشه به قرآن پناه برد و برای ماندن در غرب استخاره گرفت. اولین پیغام یار، این بود:
«بمان که برایت بهتر است.» و چه چیزی برای علی بهتر از شرکت در عملیات می توانست باشد الا شهادت؟ علی تصمیم می گیرد بماند. اما هر روز که می گذرد، وعده یار نزدیک تر و علی و یارانش بر افروخته تر می شوند و حال و هوایی دیگر پیدا می کنند. تا آن لحظه ی موعود فرا می رسد و علی، آن بسیجی، آن فرزند مردم، به همراه سه تن از یاران پاک باخته اش به هنگام خنثی سازی بمبی در اطراف شهر باختران به آرزوی دیرینه اش نائل می آید و آتش در عالم در می گیرد.
محمود زمان انقلاب شاگرد ما بود، اما حالا استاد ما شد"؛ این جمله مقام معظم رهبری در مورد سردار شهید خراسانی است.
یازدهم شهریور ماه سالگرد به شهادت رسیدن سرلشگر شهید محمود کاوه درعملیات بیت المقدس دو، در منطقه حاج عمران است.
محمود کاوه در خرداد 1340 در خانوادهای مذهبی دیده به جهان گشود. پس از تحصیلات ابتدایی همراه پدرش به خدمت مقاممعظم رهبری در مسجد امام حسن مجتبی رسیدند و ایشان فرمودند: «اگر محمود دروس کلاسیک را به اتمام برساند و سپس به دروس حوزوی بپردازد بهتر است.» پس از آن در مدرسه راهنمایی«غزنوی»، ثبتنام و به ادامه تحصیل مشغول شد.
بر اثر شرکت در جلسات علمای مبارزی همچون شهید هاشمینژاد و شهید کامیاب، تفکر مبارزاتی او شکل میگیرد و با شروع تظاهرات خیابانی در سال 1357 در راهپیماییها تا مرز شهادت پیش میرود. با تشکیل سپاه پاسداران انقلاب اسلامی عضویت در این نهاد مقدس را برگزید و پس از گذراندن دوره آموزش، به عنوان مربی تاکتیک پادگان امام رضا(ع) انتخاب شد.
همزمان با عزیمت حضرت امام خمینی(ره) به جماران، به عنوان سرپرست یک گروه 20 نفره جهت حفاظت از بیت امام(ره، به تهران اعزام شد. با شروع جنگ تحمیلی، وارد عرصه نبرد با ضد انقلاب داخلی شده و در بدو ورود به سقز، مسوولیت خطیر گروه اسکورت را بر عهده گرفته و با اتخاذ تاکتیکهای هجومی و چریکی به عنوان اولین فرد، عملیات ضد کمین را علیه ضد انقلاب در کردستان طراحی و اجرا و در مدتی اندک، وضعیت نبرد در شهر سقز و حومه آن را به نفع نیروهای خودی تغییر داد.
وی در سمت فرماندهی عملیات سپاه سقز، با اجرای عملیاتهای چریکی، دشمنی را که بر شهر سیطره یافته بود، آواره کوهها نمود. همزمان با تشکیل تیپ ویژهی شهدا توسط سرداران شهید محمدبروجردی و ناصر کاظمی، محمود کاوه به عنوان مسوول عملیات تیپ معرفی شد و ضربات مهلکی را بر پیکر ضد انقلاب وارد ساخت.
با تعیین مبلغ هنگفتی به عنوان جایزه برای به شهادت رساندن کاوه از سوی دشمن، نام محمود کاوه بر سر زبانها افتاد. آزادسازی شهر بوکان و سپس جاده مهم و حیاتی پیرانشهر سردشت، از جمله عملیاتهای گستردهای است که با فرماندهی و جانفشانی وی انجام گرفت. با شهادت شهیدان کاظمی، گنجیزاده و بروجردی، فرماندهی تیپ ویژه شهدا در سال 1362 به او سپرده شد. در همین سال علاوه بر نبرد با ضد انقلاب، اقدام به انجام عملیات های برون مرزی والفجر دو، سه و چهار نمود و مناطق مهمی از میهن اسلامی را آزاد ساخت.
با حاکم شدن آرامش و امنیت بر کردستان، تلاش خود را معطوف مبارزه با ارتش عراق کرد و در عملیاتهای بدر، قادر، والفجر و کربلا صحنههای بزرگی را آفرید. آخرین مجروحیت وی در تک حاج عمران بود که در یک نبرد تن به تن با دشمن بعثی ترکش نارنجک به سرش اصابت کرد.
محمود کاوه در یازدهم شهریور ماه 1365 در سن 25 سالگی، هنگامی که به منظور تصرف ارتفاعات مهم 2519، پیشاپیش رزمندگان اسلام در حرکت بود، در اثر اصابت ترکش خمپاره، به فیض عظیم شهادت نایل آمد.
فرازی از وصیت نامه سرلشگر شهید محمود کاوه:
"اگر امروز به انقلاب ما خدشه وارد شود، بدانید که به مسلمانهای جهانخدشه وارد شده است و اگر به انقلاب ما رونق داده شود، آنها پیروز شدهاند".
پدر شهید کاوه:
از همان روز اولی که به دنیا آمد، با خدا عهد کردم وقف راه دینش کنم
محمد کاوه، پدر شهید محمود کاوه در قسمتی از خاطراتش از وی میگوید:« از سر شب حالتی داشت که احساس میکردم میخواهد چیزی به من بگوید، بالاخره سر صحبت را باز کرد و گفت "بابا! خبرداری که ضد انقلاب تو کردستان خیلی شلوغ کرده؟ اگه بخوام برم اونجا، شما اجازه میدی؟" گفتم "بله. اجازه میدم، چرا که نه، فرمان امام است، همه باید بریم دفاع کنیم." پرسید "میدونین اونجا چه وضعیتی داره؟ جنگ، جنگ نامردیه؛ احتمال برگشت خیلی ضعیفه". با خنده گفتم "می دونم" و برای این که خیالش را راحت کنم، ادامه دادم "از همان روز اولی که به دنیا آمدی، با خدا عهد کردم که تو را وقف راه دین و حق کنم. اصلا آرزوی من این بود که تو توی این راه باشی؛ برو به امان خدا پسرم". گل از گلش شگفت. خندید و صورتم را بوسید. بعدها به یکی از خواهرانش گفته بود آن شب آقاجان، امتحان الهی اش را خوب پس داد».
همرزم شهید کاوه:
زیر نظر محمود، با یک حرکت حساب شده دشمن را دور زدیم
علی محمد داوودی، همرزم شهید کاوه در بیان خاطراتش از وی میگوید: یک شب توی اتاق نشسته بودیم که صدای تیراندازی بلند شد. ریختیم توی میدان صبحگاه و به خط شدیم. مسوول مخابرات که صحبت میکرد، فهمیدیم به ژاندارمری حمله کردند. میگفت تو ژاندارمری اسلحه و مهمات زیادی هست، اگر سقوط کند همه اش دست ضد انقلاب می افتد.
در مدت کمی خودمان را به محل دیگری رساندیم. نیروها چند گروه شدند. زیر نظر محمود، با یک حرکت حساب شده دشمن را دور زدیم و پشت سرش موضع گرفتیم. شروع کردیم به ریختن آتش شدید و مداوم، فکرش را هم نمیکردند که به این سرعت غافلگیر شوند. بچههای ژاندارمری گویی جان تازهای گرفته بودند. آنها از روبهرو تیراندازی میکردند، ما از پشت سر. ضد انقلاب وقتی فهمید رودست خورده، کشته هایش را گذاشت و فرار کرد.
همرزم دیگر شهید:
بعد از شهادت کاوه و مقاومت دشمن دیگر نتوانستیم هدف اصلی را فتح کنیم
سیدحسن امیری هاشمی، همرزم شهید کاوه در بیان خاطراتش از وی میگوید: شب دوم که ما وارد عملیات کربلای 2 شدیم، ما که در گردان امام حسین(ع) بودیم به اتفاق سایر گردانها وارد محل شدیم اما از جایی که دشمن متوجه عملیات ما شده بود، آمادگی لازم را در خود ایجاد کرده بود به همین دلیل هم آتش دشمن شدید بود و هم اینکه مقاومت زیادی می کرد. به هر صورت عملیات را ادامه دادیم و حدود نیمه شب بود که ما نزدیک قله 2519 رسیدیم و دو تا کالیبر دیگر بیشتر باقی نمانده بود که کلا قله 2519 فتح شود که یک دفعه خبردار شدیم کاوه به وسیله ترکش خمپاره مجروح شده است. در ابتدا چون نیروها در حال پیشروی بودند برای اینکه روحیه نیروها تضعیف نشود، گفته شد که کاوه مجروح شده است. ظاهرا ایشان خواسته بودند تیربار روی قله را با آر پی جی خاموش کنند که گلوله خمپاره جلوی پای ایشان به زمین اصابت کرد و کاوه را به شهادت رسانده بود. بعد از شهادت کاوه و مقاومت زیاد دشمن دیگر ما نتوانستیم آن هدف اصلی که قله 2519 بود را فتح کنیم. شب را تا صبح مقاومت کردیم اما صبح دستور رسید که برادرها عقب نشینی کنند.
منبع:خبرگزاری دانشجویان ایران - مشهد
امریکا با 10 هزار و 656 سلاح هستهای، بیشترین سلاح هستهای را در جهان در اختیار دارد.
واحد مرکزی خبر به نقل از الجزیره گزارش داد: امریکا 8 هزار و 646 سلاح هستهای راهبردی و 2010 سلاح هستهای تاکتیکی دارد.
روسیه با 6 هزار سلاح هستهای راهبردی و 4 هزار سلاح هستهای تاکتیکی در مجموع ده هزار سلاح هستهای در اختیار دارد.
چین 250 سلاح هستهای راهبردی و 120 سلاح هستهای تاکتیکی دارد که در مجموع به سیصد و هفتاد سلاح هستهای می رسد.
فرانسه نیز 350 سلاح هستهای راهبردی دارد.
مجموع سلاح هستهای انگلیس با 180 سلاح هستهای راهبردی و پنج سلاح هستهای تاکتیکی، صد و هشتاد و پنج سلاح است.
اسرائیل 200 سلاح هستهای در اختیار دارد
